حضرت سلیمان (علیهالسلام) در مسیر حرکت خود، آن مورچه را احضار کرد... مورچه به او گفت: مقام تو بالاتر است یا مقام پدر تو،....
ـ وحی و تعلیم انسان کامل
ممکن است گفته شود: ما معتقدیم که ائمه (علیهمالسلام) معلم ملائکه هستند در حالی که لازمه نزول وحی این است که آنان تحت تعلیم فرشتگان باشند چنان که حدیث «لوْلا أنّا نزْداد لأنفدْنا»نیز بر این معنا دلالت میکند. عین این سؤال درباره رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز مطرح است.
از این سؤال اینگونه میتوان جواب داد:
اول: نزول وحی بر کسی به معنای تحت تعلیم آورنده وحی و شاگرد او بودن نیست؛ زیرا نقش جبرئیل و همراهان او صِرفاً انتقال یک سلسله حقایق از مرحلهای به مرحله دیگر است. مثل آنان در نزول وحی، مثل خبرنگار یا گزارشگری است که با مشاهده حادثهای گزارش، عکس یا فیلم تهیه میکند و آنها را در اختیار تحلیلگری قرار میدهد. آن تحلیلگر با مشاهده و مطالعه مجموع اینها از زوایای گوناگون آن حادثه، آگاهی پیدا میکند یا به تحلیلهایی دست مییابد که خود آن گزارشگر به آنها توجّه نداشته است. هر چند دستیابی آن تحلیلگر سیاسی به این تحلیلها و اطلاعات تازه به واسطه گزارش آن گزارشگر بوده است ولی در عین حال نمیتوان گفت: این تحلیلگر شاگرد آن خبرنگار است.
به بیان دیگر: معلمِ واقعیِ انبیا و اولیا، ذات اقدس باری تعالی است اما جبرئیل و سایر فرشتگان تحت امر او واسطه در نزول یا واسطه در تعلیم هستند، نه معلم حقیقی. همانطور که همراهی موسی (علیهالسلام) با خضر (علیهالسلام) برای استفاده از علوم رشدآور او به معنای برتری حضرت خضر (علیهالسلام) نیست؛ زیرا حضرت موسی (علیهالسلام) از پیامبران اولواالعزم بوده است ولی حضرت خضر (علیهالسلام) از چنین مقامی برخوردار نبود. چنان که خبر دادن هدهد به حضرت سلیمان (علیهالسلام) از سرزمین ملکه سبا و نیز پندهای عبرت آموز مورچه به آن حضرت به معنای برتری آن موجودات نیست. [ادب فنای مقربان جلد1 - صفحه 148]
. اگر وحی بر ما نازل نشود علم ما به پایان میرسد (اصول کافی، ج 1، ص 254).
. از این رو پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه خود در مسجد خیفِ منا فرموده است: «ربّ حامل فقهٍ إلی من هو أفقه منه»؛ چه بسا حامل فقهی که فقه را به سوی فقیهتر از خود حمل میکند (کافی، ج 1، ص 403).
. ر.ک: سوره کهف، آیه 65 به بعد.
. جالب توجّه این است که هدهد گفت: من از چیزی خبر دارم که تو از آن آگاهی نداری؛ «أحطتُ بما لم تُحط به» و آنگاه خبر خود را به وی گفت و منشأ خیرات فراوانی برای سرزمین یمن شد (سوره نمل، آیه 22 به بعد).
. حضرت سلیمان (علیهالسلام) در مسیر حرکت خود، آن مورچه را احضار کرد... مورچه به او گفت: مقام تو بالاتر است یا مقام پدر تو، داود (علیهالسلام)؟ سلیمان (علیهالسلام) گفت: مقام پدرم، داود. پرسید: چرا اسم تو یک حرف از اسم پدرت بیشتر است؟ گفت: نمیدانم. مورچه گفت: چون پدرت، جراحات قلبی خویش را با وُدّ و دوستی خدا مداوا میکرد و امیدوارم که تو نیز ملحق به پدرت شوی. [مرحوم علامه مجلسی در شرح این جمله میگوید: منظور مورچه این بود که داود (علیهالسلام) به ترک اَولی مبتلا شد و جراحت قلبی خود را با ودّ و دوستی درمان کرد ولی تو هنوز از ارتکاب به ترک اولی سالم ماندهای، لیکن پدر تو با این کار به کمال دوستی و مودّت رسید و امیدوارم که تو نیز به آن مرحله برسی] آنگاه گفت: آیا میدانی که چرا باد مسخّر تو گردید؟ سلیمان (علیهالسلام) گفت: نمیدانم. گفت: خدای سبحان خواست به تو بفهماند که اگر جمیع ممالک مثل باد مسخّر تو باشد، زوال آن مثل زوال باد است. سلیمان (علیهالسلام) با شنیدن این کلمات خندهاش گرفت,
[ شنبه 92/4/8 ] [ 5:20 عصر ] [ در مدار موعود ]